مولاي روزهاي سرد(تقديم به حضرت مولانا)
روي دوش من
امانتي نا خواسته است
لعنت به تمام كوه هاي جهان
حتي كوه هايي كه ته اقيانوس پنهان شدند
و تپه هايي كه له شدند زير چند واحد آپارتماني
روي دوش من
امانتي ناخواسته است
كه سر به سرم مي گذارد
پا به پاي من با همين كفش هاي چيني
درد مي كشد
و بال هايي كه حق مسلم ماست
و دانشمندان
در اوقات فراقت به آن فكر مي كنند
تا آن زمان
سرم گرم شعر و شراب است
مولاي روز هاي سرد
چقدر كنار آتش به تو نزديكم
اگر قرعه به بيت هاي خواب آلود نيفتد
سر به بالين نهم
و تنها تو را رها كنم
ترك ها ببرند
و شاهنشاه شعر بماني
ما شيوخي داريم
كه هميشه با ما شوخي مي كنند
و در پست ترين فضاي مدرن
انبر و ديوان شمس را كنار هم مي گذارند
و ما دلخوشيم
به صيد قزل آلا در آمريكا۱
آنجا كه مي شود ديوان شمس را سكه 50 سنتي عظيمي تصور كرد
كه روي آن بنزين سوپر بريزند
و به كبريتي كوچك بفهمانند
فكرنكن !
اين چيزها توي اين اوضاع تحريم غنيمت است
غنبمت است
اگر عالمي رو دست ها ي من بسوزد
باز در اين روز هاي سرد مي چسبد
مولاي روزهاي سرد