یکی ابلهی ریگ در کفش داشت
چو درمانده شد دست بر سر گذاشت
که نفرین بر آن کس که این کفش دوخت
که پایم بکوبید و فرقم ( مغزم ) بسوخت
حتما افرادی که پدیده یا مشکل قابل حل وساده ای را چون کوهی عظیم
و غیر قابل حل تصور کرده و آه و واویلا راه می اندازند را ،
در جامعه فراوان دیده اید .
مشکلی که با کمی اندیشه و تامل بر طرف می شود ، مثل خارج کردن
ریگ از کفش و بلافاصله خلاص شدن از درد و ناراحتی .
بعضی ها که جمعیت کمی هم نیستند ، حل مشکلات خود را از
دیگران می خواهند ، در حالیکه خداوند قدرت و نیروی انجام هر کاری
را به انسان داده است .